رمان «سقوط» با صدای مهرداد ضیایی شنیدنی شد
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۸۷۷۸۸۲
رمان سقوط که به مباحث قضاوت و برخوردهای اجتماعی انسانها می پردازد با صدای مهرداد ضیایی در ایران صدا منتشر شد.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی ایران صدا، «سقوط» رمانی است که از زبان «ژان باتیست کلمنس» که وکیل دعاوی است، روایت میشود. او داستان زندگیاش را برای غریبهای اعتراف میکند.
«ژان باتیست کلمنس» در نیمه شبی هنگام پیادهروی، به پلی میرسد و میبیند که زنی روی پل ایستاده ولی او بیتفاوت عبور میکند و بعد از مدت کوتاهی صدای افتادن زن را در آب میشنود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اثر صوتی «سقوط» توسط زهرا بلدی تهیه شده محمد لله گانی دزکانی و مهشید دشتی نیز اقتباس شنیداری آن را برعهده داشتهاند. این اثر توسط پایگاه کتاب گویای ایران صدا منتشر شده و به صورت رایگان در اختیار مخاطبان قرار داده شده است.
علاقهمندان برای شنیدن این کتاب گویا می توانند اپلیکیشن تلفن همراه ایران صدا را برای سیستم عامل اندروید و IOS از نشانی IRANSEDA.IR به صورت رایگان دریافت کنند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: سید مهرداد ضیایی ایرانصدا ایران صدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۸۷۷۸۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه میشود
به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران میشود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.
شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثهای کابوسها ورنجهای گذشته را برای او زنده میکند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار میدهند.شخصیتهای فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
با بدنی لرزان و لکلککنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولینبار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالیکه عرق از چهرهام میچکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همهجا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعلههای مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخههای درهم تنیدهی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخهها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.
کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری